ایپزود اول : سالن سالن مجمع عمومی سازمان ملل متحد
نگهبان ها ومنشی ، او را به سمت جایگاه سخنرانی هدایت می کنند ...
سالن در سکوت فرو می رود ...
للهم عجل لولیک الفرج ، والعافیة و النصر ...
آری نصر از آن ماست ! وعده اش را پیش از این به ما داده اند ...
وعد الله الذین امنو منکم ... اذا جاء نصر الله و الفتح ...
ما ، خودمان نخواستیم ... تقصیر خودمان است . از اول نباید کوتاه می آمدیم تا بر گرده ی ما سوار شدند . عمری سروری کردیم . قرنها بر مغرب زمین و مشرق زمین سیطره داشتیم ... حال ، کسی باز گشته است که حرف دل ما را می زند .
ایپزود دوم : در همایش جهان بدون صهیونیزم
با کسی شوخی ندارد « اسرائیل باید از صفحه ی روزگار محو شود. » لرزه بر اندام کفر می افتد ؛ در تب و تاب می افتند ؛ اتهام می زنند : تروریست ، ناقض حقوق بشر ، محور شرارت ...
خوب می دانند تمام موشک های به سمت قلبشان نشان رفته است !
سوی قلب استکبار ، اسرائیل ؛ این است قدرت شیعه !
آری ! ما دوباره بازگشته ایم بر سر آرمانها
همیشه دنبال کسی چون او بودیم که نهراسد ، که نترسد ، که عقب ننشیند ، که پا پس نکشد .
وقتی او آمد ،ترسیدند ؛ بر خود لرزیدند ؛ پا پس کشیدند ؛ و چون تاب و توان ایستادن ندیدند ، گفتن : قدش کوتاه است و قدرتش کوتاهتر ! گفتیم بزرگان در برابرش تعظیم کردند ! گفتند : نان و پنیر می خورد ؛ گفتیم از مال حرام بهتر ...
خیلی وقت بود در پی اش می گشتیم ...
ایپزود سوم : دانشگاه امیر کبیر
تصورش را بکن اگر جلوی چشمانت عکست را می سوزاندند ، چه کسی به تو دست می داد !؟ حال اگر می توانستی آن فرد را به سخت ترین نحو ممکن مجازات کنی ، چه می کردی !؟ او را می سوزاندی ؟ از سالن بیرون می انداختی ؟ او ، هیچ کدام از این کارها را نکرد ! تنها گفت « اگر تمام وجودمان نیز برای آرمانمان بسوزد ، باز هم کم است . »
ما رئیس جمهوری این چنین می خواهیم
در شجاعت شیر ربانی ... در مروت ...
ایپزود آخر : اجلاس دوربان 2
باز هم همان دعای آشنا ، همان نگاه مطمئن
کفر ،بر صندلی های خود می لرزد ! چه پیش خواهد آمد !؟ آیا می توانیم او را متوقف کنیم !؟ آیا باز هم در زمین ما را نابود می کنند !؟
دلقکی به سوی او می رود ... به چه چیز ها که متوصل نمی شوند این دشمنان !
یقین بدان در دلش ، به حال آن دلقک گریست .
همیشه دلقک ها بازیچه اند . آن ها که سالن را ترک کردند نیز ،بازیچه بودند . او ،لحظه ای در رساندن پیامش درنگ نکرد . او ، لحظه ای واهمه به خود راه نداد . درستش را هم بخواهید همین است . او ، رئیس جمهور ایالت متحده نیست که دغدغه اش برگزیدن سگش باشد ! او ، رئیس جمهوری نیست که در شرایط سخت خود را ببازد . او ، میدان دیده است ؛ میدان های مرد افکن ! میدان هایی که انگار به وجود آمده اند تا از قدرت و صلابت رئیس جمهور ما پرده بردارند . کافی است چشمان خود را باز کنیم . صحنه خود گویاست . به نظر شما ، آیا همین بس نیست که در زمین دشمن ، در خاک بیگانه ، پشت حریف را به خاک مالید و نگاه جهانیان را به ما معطوف کرد ؟
او ، پرچمدار اسلام شیعی است ! وقتی که در مسجد ایاصوفیه در استانبول ترکیه هزاران مسلمان برای دیدنش آمدند ، فهمیدم که او متعلق به همه ی مسلمانان است . چرا که مایه ی سربلندی همهی آن هاست . او ، با تمام وجودش پا در راه نهاده است .